جدول جو
جدول جو

معنی قلعه روستا - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه روستا
(قَ عَ)
ده کوچکی است از بخش کرج شهرستان تهران سکنۀ آن 20 تن است. کار خانه نیم تمام ذوب آهن بین کرج و این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ رَ / رُو شَ)
قلعه ای است در مازندران نزدیک ساحل دریا. رابینو آرد: در امتداد ساحل، اثر خرابه های قلعۀ روسی مشهور است که شاید مکانی است که استنکا رازین به سال 1668 میلادی آخرین مقاومت را قبل از ترک گفتن ایران نمود و یا قلعه ای است که کنت وینوویچ در 1781 بنا کرده. درن میگوید که اسم آنجا اروس قلعه و آن محل سابقاً جزیره ای بود. (مازندران و استرآباد رابینو ص 215)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان دالوند بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد، واقع در 7هزارگزی شمال باختری زاغه و 2هزارگزی شمال اتومبیل رو خرم آباد به بروجرد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 195 تن است. آب آن از سراب زاغه و محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفۀ دالوند هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
قلعه یا حصار قلعه استا، قلعه ایست از ولایت رستمدار که بحصانت تمام اشتهار دارد. (جهانگیری) (شعوری). و رجوع به حبیب السیر جزو4 از ج 3 ص 335 و 344 و 345 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ سَیْ یِ)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد، واقع در 40هزارگزی جنوب خاوری دورود و 7هزارگزی جنوب راه آهن اهواز. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل و کوهستانی سردسیری است. سکنۀ آن 130 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا